دیروزسه شنبه بود..با ابجی رفتم مدرسه...7 اذر تولد پگاه بود..سجاد براش یه ساعت خریده بود..اورده بود مدرسه که به مامانش بگه ما براش خریدیم خخ مامانشم بهش گفته خر ودتی من که میدونم کی برات گرفته خخخ بیچاره رو مجبور کردیم سیر تا پیاز حرفاشونو برامون بگه خخخ الهی بگردم دستاش میلرزید ما چقد بیشعوریم تهشم پیام سجادو نشونمون داد که دست از سرش برداریم... شروع ولایت امام زمان بود که مدرسه چایی و شیرینی میداد بعدش بدو بدو رفتیم شیرینی بخوریم.. زهرا 4 تا برداشته میگه ما خانواده داریم تو خونه منتظرن خخخ ساجده میگه خوبه ای ای دی زدن که فقط دو تا عکس روش بذارن خخخ بعدش فیزیک داشتیم اقای رحیمی دم در وایساده بود هر کی میومد تو میترسوندش خخخ بعدش میخاست برامون اون ویدیو مربوط به کنکور98 رو بذاره که صدیقه گفت بساطو پهن کنیم اقای رحیمی گفتن من میگم بین این کلاسا این مدرسه و اون مدرسه سه ارتباطی هست شما میگین نه .. میگه در مواردی هم این ارتباطاتو کشف کردم و داشت نیگا پگا میکرد خخخخ کلی خندیدیم ک صدیقه گفت منظورش از بساط لپتابه نه تخمه و این حرفا...
امتحان زیست هم فصل دو نمره کامل گرفته بودم که بافلم نمیشد خخخ فک کنم فقط من ده شده بودم... راستی کاری صبح زود اومده بود که همه تعجب کرده بودیم خخخ توراه برگشت داشتیم با فری از این حرف میزدیم که بابا هامون موقعی که مهمون میاد چه عکس العملی نشون میدن خخخ فری م امروز...
ادامه مطلبما را در سایت امروز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hessamkon بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:28